شکر خدا با بهتر شدن کیفیت هوا و مصرف های ترکیبی آهن و ب 12 (برای جبران کم خونی) حافظه مادر شاه تا حدود زیادی فعلا برگشت
البته باید برای تهیه دستگاه اکسیژن اقدام کنیم تا اینطور مواقع را راحت تر پشت سر بذارن
اما هنوزم عکس العمل احمقانه اورژانس ها و بیمارستان هایی که مراجعه کردیم برام سواله
که چرا بجای تشخیص درست و بردن یک همچین آدمی زیر چتر اکسیژن و . با احتمال آلزایمر ما رو از سر خودشون وا کردن
+ مادرشاه : اینجا چه خبره؟
- پدر شاه : شما بیرون بودی متوجه شدیم یخچال از کار افتاده ، رفتم تعمیر کار آوردم ، داره کار می کنه
+ خب نتیجه؟
- می گه موتور سوخته باید عوض بشه
+ برین کنار خودم ببینم
- ( با پوزخند) آقای تعمیر کار لطفا اجازه بدید خود ایشون هم ملاحظه کنند
+ باز کدوم دیواااااا نه ای دستش خورده به کلید دیفراست ترموستات ؟!!!
یه آسیاب برقی داریم که خالی خالی هم ت نمی خورد و وقتی کار می انداختی لامپ ها کم نور می شدن
چند سال پیش هر تعمیر کاری بردیم گفت ارزش تعمیر نداره ، سیم پیچیش سوخته
این آسیاب برقی از دست جنابمان در امان بود تا بالاخره خدا قسمت کرد و با پیدا شدن آچاری که بشه بازش کرد و پاشیدن اسپری تمیز کننده به بوش های دینامش راه افتاد و شکر خدا فعلا سرحال شد
به نظرم همینطوریه
چون تو این مملکت چیزی که عوض نمی شه
می شه؟
بعد از سال ها بالاخره موفق شدم دوباره یه قسمت از کارتون واتو واتو (البته بدون دوبله) را پیدا کنم
چیزی که این کارتون را تو ذهن من از بقیه متمایز می کرد
سوای خوش ساختی و ایده مبتکرانه سازندگان
تکرار شدن یک صحنه چند ثانیه ای در هر قسمت از کارتون بود
( همان صحنه ای که 3 پرنده از ماورای زمین میان پایین و تکثیر می شن)
در واقع سازنده در هر قسمت چند ثانیه کم ی می کرد
و این چیزیه که الان در سریال هایی مانند دیجیمون اساس سریال را تشکیل می ده
و در هر قسمت به عناوین مختلف ( مثل تبدیل شدن دیجیمون ها) کلی صحنه تکراری با قسمت های قبلی به خورد بیننده داده می شه
و تماشاچی بیچاره حکم کلاغ های ته باغ را پیدا می کنه!
کشته بود ما رو از بس که هی می گفت
می خوام یه دونه از این درفش ها رو بردارم برم شکم یارو رو سفره کنم
اما حالا که شکر خدا طرف داره تو دادگاه محکوم می شه
هر روز زنگ می زنه می گه
اگر می تونی باهاش صلح کن که این داستان بیشتر از این کش پیدا نکنه
- یه شیشه پودر سیر پیش ادویه ها بود ، شما ندیدیش؟
+ شاه لیر : چرا ، شما که چند روز پیش تشریف برده بودید مسافرت انداختمش دور
- وای خدااااا ! آخه برای چی ؟
+ چون از بس بی توجهی از تاریخ مصرفش چند سال می گذشت و دیگه حتی مزه اش کاملا عوض شده بود
- ببین هنوز تو آشغال ها نیست؟
+ حالا چی شده مگه؟!
- اون شیشه خیلی وقته پودر سیرش تمام شده بود من هم تمیز شستمش چند مثقال زعفرانی را که داشتیم آسیاب کردم ریختم توش
+ خدای من ! ببین چی کار کردی !
- نخیر هم تقصیر شماست که ندونسته و نپرسیده همه چی را می اندازی دور
+ نخیر تقصیر شماست که فکر می کنی اینجا داری تنها زندگی می کنی وگرنه یه برچسب می زدی روش می نوشتی زعفران
- نخیر هم . . تقصیر شماست .
+ اصلا هم تقصیر شماست .
.
- قبل از آنکه بسم الله الرحمن الرحیم هر سوره را در نماز به زبان بیاوری
می بایست (باید؟ بهتر است که؟) بدانی که کدام سوره را می خوانی
چرا که کلام والای بسم الله الرحمن الرحیم در هر سوره معنایی متفاوت و متناسب با آن سوره دارد
+ شاه لیر :
خب با این حساب لفظ این کلام والا به معانی متعددی اشاره دارد و اگر شما بدون اراده کردن اینکه آیه اول کدام سوره است قرائتش کنید به جمیع معانی از جمله معنی اش در آن سوره اشاره دارد و به نظر نمی آید مشکلی ایجاد کند
هر چند که این طرز فکر من به معنای رد گفته شما هم نیست
خیلی سخته به یک دوست به عنوان مشتری نگاه کنی
و هر چه باهاش صمیمی تر باشی این موضوع سخت تره
اما گاهی آدم حتی به اینجا می رسه که با خودش می گه
" خب مگه زندگی من خرج نداره؟
من هم باید بالاخره از یه جا شروع کنم
اصلا دوست اگر دوست باشه باید بهای دوستیش رو پرداخت کنه
بهای کاری که انجام می دی که جای خود داره"
درباره این سایت